جدول جو
جدول جو

معنی سنگ تراشی - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ تراشی
(سَ تَ)
عمل سنگ تراش
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگ تراش
تصویر سنگ تراش
کسی که سنگ برای ساختمان می تراشد، کسی که چیزهایی مانند مجسمه و ظرف های سنگی یا چیز هایی دیگر از سنگ می تراشد
فرهنگ فارسی عمید
(فُ / فِ سُ دَ / دِ)
تراشندۀ سنگ. حجار. که سنگ میتراشد
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ یَ)
حجرالیرام است. گویند هر تیشه را که از آن سنگ آب دهند چون بر سنگ زنند مطلقاً آواز ندهد و در سنگ مانند گل فرورود سحق کنند و بر دندان مالند سفید و سخت گرداند. (برهان) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ تَ)
صنجه. (دهار). سنجه. (دهار). وزنه
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ بُ)
حجرالبرام است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ تَ)
عمل برکندن نی نیزارها برای اصلاح زمین. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
عمل و شغل سنگتراش تراشیدن سنگ و هموار کردن آن برای استعمال در ساختمان یا روی قبر و غیره، مجسمه سازی، کارگاه و دکان سنگتراشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر تراشی
تصویر سر تراشی
عمل و شغل سر تراش
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه سنگ را تراشد تا در ساختمان به کاربرند، کسی که مجسمه ها و اشیایی از سنگ سازد، کلنگ و میل آهنی که سنگ تراشان بدان سنگ تراشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلم سنگ تراشی
تصویر قلم سنگ تراشی
سنگخراش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ تراش
تصویر سنگ تراش
((~. تَ))
کسی که کارش کندن، تراشیدن، صیقلی کردن و شکل دادن سنگ هاست، صورت فلکی کوچکی در آسمان نیم کره جنوبی
فرهنگ فارسی معین
از توابع دهستان کلیجان رستاق ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی